ته اتوبوس، آن صندلي آخر، کنار شيشه


بهترين جاي دنياست


براي آنکه مچاله شوي در خودت


سرت را بچسباني به شيشه و زل بزني به يک جاي دور


و فکر کني به چيزهايي که دوست داري


و فکر کني به خاطراتي که آزارت ميدهد


و گاهي چشمهايت خيس شود، ازحضور پُر رنگ يک خيال


و يادت برود مقصدت کجاست


و دلت بخواهد که دنيا به انداز? همين گوشه اتوبوس کوچک شود.و دنج و تنها.


و آه بکشي از يادآوري حماقت هاي عاشقانه ات.


شيشه بخار بگيرد


و تو با انگشت بنويسي " آينده "


و دلت بگيرد از تصورش.


چشمهايت را ببندي


و تا آخرين ايستگاه درخودت گريه کني.


پريسا زابلي 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رنگین کمان سلامت شهر youmovies پروفیل زد، آبرو، سیپرلین، قوطی و پروفیل کرکره برقی خبرگزاری ادبیات (لنا) دکوراسیون داخلی Katie نیلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. درخت جوان